کاپا

سایت تفریحی کاپا

کاپا

سایت تفریحی کاپا

سایت تفریحی کاپا

پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰
                        

 

 

در دام توأم ، نیست مرا راه گریزی

من عاشق این دام و تو صیّاد ، کجایی ؟

 

محبوس شدم گوشه ی ویرانه ی عشقت

آوار غمت بر سرم افتاد ، کجایی ؟

 

آسودگی ام ، زندگی ام ، دار و ندارم

در راه تو دادم همه بر باد ، کجایی ؟

 

اینجا چه کنم ؟ ازکه بگیرم خبرت را ؟

از دست تو و ناز تو فریاد ، کجایی ؟

 

دانم که مرا بی خبری می کشد آخر

دیوانه شدم خانه ات آباد ، کجایی؟

 

شعر زیبای عاشقانه

  • ابزار های صنعتی
  • ۰
  • ۰
                   

 

.من دلم هرگز نمی آید که دلگیرت کنم

یا که با خودخواهیم از زندگی سیرت کنم

 

هی نمک می ریختم با بیت بیت هر غزل

تا که با شعر خودم شاید نمک گیرت کنم

 

خواب خوب هرشبم بودی گمان کردم که تو

مال من هستی اگر هرجور تعبیرت کنم

 

گاه عاشق بودی و گاهی بلای جان من

خوب یا بد من نمیدانم چه تعبیرت کنم

 

من فقط میخواستم مال خودم باشی همین

من فقط میخواستم پای خودم پیرت کنم…

  • ابزار های صنعتی
  • ۰
  • ۰

جامی شکسته دیدم

      در بزم می فروشی !

 

گفتم بدین شکسته

     چون باده میفروشی ؟

 

خندید و گفت زین جام 

        جز عاشقان ننوشند ..

 

مست شکسته داند 

        قدر شکسته نوشی ....

 

خیام

  • ابزار های صنعتی
  • ۰
  • ۰

شعر نو عاشقانه تقدیم به کاربران عزیزم

 

بی تو تنهایی مرا تخریب و

ویران می کند.

 

خاطراتت قلب من را،

تیر باران می کند.

 

درد دوری و جدایی،

درد بی درمان عشق.

 

فاصله دارد مرا مجنون دوران می کند

  • ابزار های صنعتی
  • ۰
  • ۰

گفتــه بودے خانـه میسازم

 

نگفتے روے آب

 

گفته بودے ماندنے هستم

 

نگفتے توے خواب

 

گفتــه بودم

 

من چگونــه عشـق راباورکنم؟

 

گفتـه بودے

 

ازدو چشمانـــم

 

نگفتے توے قاب




  • ابزار های صنعتی
  • ۰
  • ۰

 

شعر عاشقانه بوسه

 

به بوسه ای ز دهان تو آرزومندم 

فغان که با همه حسرت به هیچ خرسندم 

 

تو از قبیله خوبان سست پیمانی 

من از جماعت عشاق سخت پیوندم

 

 

فروغى_بسطامى

  • ابزار های صنعتی
  • ۰
  • ۰
یک سری جک و لطیفه برای لبخند شما دوستان عزیز تقدیم میشه

اگه دیدین یه کیف داره واسه خودش گوشه پیاده رو حرکت میکنه! تعجب نکنین.

اینا کلاس اولی اند!😄



  • ابزار های صنعتی
  • ۰
  • ۰

شوخی با همسر


🎐🐬عصروقتی مرد از سرکار اومد خونه زن سریع نامه ای ک از قبل داخلش نوشته بود من دیگه ازت خسته شدم ومی خوام جدا بشم والان هم رفتم خونه بابام رومیز گذاشت ورفت زیر میز مخفی شدتا عکس العمل شوهرش را ببینه 

 

🎐🐬ومرد خسته اومد دید همه جا خلوته زنش را صدا زد اما نبود یهو چشمش ب نامه افتاداون را برداشت وخوند وبعد ی جمله هایی روش نوشت وگذاشت سر جاش وگوشیشو از جیبش دراورد وزنگ زدوشروع ب حرف زدن کرد سلام عزیرم خوبی من تازه رسیدم خونه زنم رفته خونه باباش ومن از شرش راحت شدم من تا ده دقیقه دیگه آماده میشم و میام پیشت وگوشی را گذاشت توی جیبش واز خونه زد بیرون 

🎐زن با عصبانیت از زیر تخت اومد بیرون داشت از شدت عصبانیت می ترکید رفت سراغ نامه دید شوهرش نوشته پاهات از زیر تحت معلومه من رفتم نون بخرم...

  • ابزار های صنعتی